|
جمعه 4 / 5 / 1391برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : محمدرضا و نگين
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |